روز شمار هفته سلامت روان سال ۱۴۰۲ با شعار «سلامت روان مسئولیت فردی و اجتماعی همه ماست» "
۱۸ مهر: تأثیر متقابل افکار و احساسات در سلامت روان
۱۹ مهر: تأثیر توجه مثبت در سلامت روان
۲۰ مهر: خود مراقبتی و تأثیر آن بر سلامت روان
۲۱ مهر: تأثیر حمایت و ارتباطات اجتماعی سالم بر سلامت روان
۲۲ مهر: نقش امید در سلامت روان
۲۳ مهر: سبک زندگی سالم جایگزین مصرف مواد، الکل و دخانیات
۲۴ مهر: حل مسأله راهبردی برای تاب آوری بیشتر
عمدهترین هدف در این هفته ارتقا، افزایش آگاهی و تغییر و اصلاح نگرش مردم نسبت به مسائل بهداشت روان میباشد.
ما اغلب از تأثیر افکار، احساسات و رفتار خود بر روی یکدیگر آگاه نیستیم. در ابتدا لازم است این اصطلاحات را تعریف کنیم. افکار، ایدهها، نگرشها، آرزوها، امیدها، نقشهها، خاطرات، قضاوتها، پیش بینیها و حتی تصاویر ذهنی هستند. بیشتر اوقات ما به افکار خود توجهی نمیکنیم، در حالی که در پس زمینه ذهن ما قرار دارند و به ما کمک میکنند تصمیمات روزانه زندگی را خودکار و بدون صرف انرژی زیاد بگیریم. اما گاهی اوقات این افکار خودکار و سریع ما را به دردسر میاندازند و باعث میشوند تا در زندگی روزمره خود دچار اشتباهاتی بشویم.
احساسات هیجاناتی مانند شادی، غم، خشم، ناکامی، تعجب، شرم، اضطراب، ترس و… هستند. این هیجانات میتوانند با شدت متفاوتی تجربه شوند و معمولا با حسهای جسمانی همراه میشوند. به عنوان نمونه ممکن است شما وقتی اضطراب دارید از این اصطلاح استفاده کنید که «دلتان شور میزند». همه احساسات برای بقای انسان ضروری و حاوی اطلاعاتی مهمی هستند. ما احساس بد یا خوب نداریم. بنابراین شناخت احساسات، نام گذاری صحیح بر روی آنها و بیان آنها مهماند. احساسات به ما کمک میکنند تا به اهداف و ارزشهای خود در زندگی دست پیدا کنیم.
رفتارها به زبان ساده اقداماتی هستند که ما انجام میدهیم. رفتارها میتوانند به رفتارهای درست و اشتباه، سالم و غیر سالم، مناسب یا غیر مناسب طبقه بندی شوند.
افکار ما احساسات ما را به وجود میآورند و احساسات ما رفتار ما را راه اندازی میکنند. اجازه بدهید یک مثال ساده بزنیم. اگر در ذهن خود برای گذراندن آخر هفته با دوستانتان در طبیعت برنامه ریزی کنید، احساس شادی میکنید. این افکار و احساسات منجر میشود که آخر هفته خود را با دوستان خود در طبیعت بگذرانید. در عین حال که در طبیعیت هستید اگر این فکر از ذهن شما بگذرد که ممکن است حیوان وحشی به شما حمله کند، احتمالا دچار ترس و اضطراب میشوید و همین احساس باعث میشود شب به منزل برگردید و در آنجا اطراق نکنید. در همین حال، اگر به خودتان اجازه بدهید در ترس و اضطراب غرق شوید احتمالا شدت و تعداد افکاری که مرتبط با خطر هستند در ذهن شما افزایش مییابند. در واقع احساسات نیز میتوانند افکار شما را دستکاری کنند. ما معمولا در حالت خشم، غم، ترس، اضطراب، شرم افکار منفی و در حالت شادی، غرور، احساس کفایت، موفقیت، افکار مثبت را به خود جذب میکنیم.
این بار که هیجان زده شدید، سرعت خود را کند کنید و به این توجه کنید که در ذهنتان چه میگذرد یا به عبارت دیگر به خود چه میگویید؟ حال تعیین کنید تا چه اندازه این افکار واقع بینانه هستند. شاید افکار شما اغراق شدهاند یا تحت تأثیر تجربههای شما در گذشته هستند. تلاش کنید افکار خود را تغییر دهید، آنها را عینی و مبتنی بر شواهد کنید. زمانی که افکار شما تغییر یافتند (حتی اندک) احساسات شما نیز تغییر مییابد. گاهی اگر قدرت کافی برای تغییر افکار خود ندارید، در این حالت شرایطی ترتیب دهید که احساسات شما فورا تغییر کنند (به عنوان نمونه مدیتیشن کنید). تغییر احساساتان میتواند افکار منفی شما را موقتا کاهش دهد تا سر فرصت آنها را ارزیابی کنید. روانشناسان و مشاوران در اتاق درمان به افراد تکنیکها و ابزارهایی آموزش میدهند تا افکار خود را ارزیابی کنند و در صورت لزوم آنها را تغییر دهند. تغییر افکار میتواند باعث احساس بهتر و در نتیجه اقدامات بهتری شود.